مرگ مغزی
مرگ مغزی
مرگ مغزی ،مرگ مغزی و کما،مرگ مغزی و پیوند اعضا،مرگ مغزی نگار دوساله،مرگ مغزی دانشجوی پزشکی،مرگ مغزی آتنا،مرگ مغزی داماد،مرگ مغزی ویکی پدیا،مرگ مغزی یعنی چی،مرگ مغزی و کما،تفاوت مرگ مغزی و کما،فرق مرگ مغزی و کما،مرگ مغزی کما،فرق بین مرگ مغزی و کما،مرگ مغزی یا کما،تفاوت مرگ مغزی و کما،فرق مرگ مغزی و کما،تفاوت مرگ مغزی و کما چیست؟
در این مطلب از سایت جسارت می خواهیم در مورد مرگ مغزی صحبت کنیم.امیدواریم این مطلب مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد.مغز بهعنوان پیچیدهترین عضو بدن جایگاه احساسات، غرایز، تفکر و بسیاری از واکنشهای آدمی است و کوچکترین آسیب به آن میتواند عوارض جبرانناپذیری به همراه داشته باشد. این روزها عبارت مرگ مغزی را زیاد میشنویم، اما این بیماری که همه از شنیدن نامش متاثر میشوند، چیست و چه ویژگیهایی دارد؟مرگ مغزی بهمعنای از دست دادن تمامی عملکردهای مغز است و در پی توقف کامل جریان خون به این عضو حساس بدن به وجود میآید.دکتر نورالدین صدرالاسلامی، متخصص مغز و اعصاب در این باره میگوید: در مرگ مغزی، خونرسانی و همچنین اکسیژنرسانی به مغز متوقف میشود و این عضو از بدن کارکرد خود را از دست داده و دچار تخریب غیرقابل برگشت میشود؛ هرچند پس از این عارضه اعضای دیگر بدن، ازجمله قلب، کبد و کلیهها به وسیله دستگاههای کمکی میتوانند به فعالیت حیاتی خود ادامه دهند، اما این روند زیاد به طول نمیانجامد و اگر بیمار از این دستگاهها جدا شود، زندگی مصنوعی او متوقف خواهد شد.وی میافزاید: پس از وقوع مرگ مغزی در فرد، هیچ گونه احساس دردی وجود ندارد و بیمار قادر به صحبت کردن، دیدن و حتی پاسخ به تحریکات خارجی نیست.
مرگ مغزی چیست
مرگ مغزی به وضعیت غیرقابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق میشود. درچنین وضعیتی همهٔ نورونهای مغز درنتیجهٔ هیپوکسی تخریب میشوند. مرگ مغزی یکی از معیارهای قطعی تعیین کننده مرگ است. (معیار دیگر از بینرفتن گردش خون و تنفس است) برای تشخیص مرگ مغزی باید تمامی اعمال مغزی به صورت غیرقابلبرگشت از بین رفتهباشند. مرگ مغزی به طور واضح با حالت زندگی نباتی متفاوت است. در حالت مرگ مغزی تمام قسمتهای مغز از جمله ساقه مغز از بین رفته است و تنفس بدون دستگاه تنفس مصنوعی وجود ندارد. این در حالی است که در حالت زندگی نباتی فرد بدون دستگاه دارای تنفس خودبخودی است.
تاریخچه مرگ مغزی
برای اولین بار در سال 1950 میلادی پزشکان رشته اعصاب در اروپا به نوعی کُما(Coma)1 اشاره نمودند که در آن بافت مغز به صورت غیر قابل بازگشت صدمه دیده و عملکرد خود را از دست داده بود و لیکن فعالیت قلب و ریه به کمک دستگاه2 ادامه داشت. در آن زمان این نوع از کما بعنوان «کمای غیر قابل بازگشت» نامیده شد . در سال 1968 عده ای دیگر از پزشکان ن این حالت را «مرگ مغزی» نامیدند و معیارهایی جهت تشخیص آن وضع کردند. این مطلب که «اگر مغز مرده باشد شخص مرده است و مرگ مغز در نهایت باعث توقف فعالیت قلب خوا هد شد. » سبب شروع بحث های مهم اخلاقی واجتماعی و قانونی گردید و گروههای کارشناسی مختلف و متعددی در این باره به بحث و تحقیق پرداختند. بعد از آن و به تدریج معیارهای روشن تر و کامل تری جهت تعیین مرگ مغزی پیشنهاد گردید. آخرین و جامعترین معیارها که در حال حاضر براساس آن عمل می شود مربوط به سال 1981 می باشد.
علل مرگ مغزی
تصادفات رانندگی، وارد آمدن ضربه شدید به سر، سقوط از ارتفاع، خونریزیهای داخلی مغز، سکته مغزی و مسمومیتهای شدید از علل مهم مرگ مغزی به شمار میروند.دکتر صدرالاسلامی میگوید: آسیبهای شدید بافتی که به علل مختلف به مغز وارد میشود، در نهایت منجر به تورم بافتی شده و از آنجا که مغز در فضای بسته بین استخوانهای جمجمه قرار گرفته و امکان افزایش حجم ندارد، بنابراین این تورم بافتی به قسمتهای پایینتر مغز (ساقه مغز) فشار وارده کرده و باعث فتق مغزی و مختل شدن گردش خون به مغز میشود که این خود در نهایت اکسیژنرسانی را مختل و کم میکند و سرانجام موجب مرگ مغزی میشود.
تعریف و اهمیت تشخیص مرگ مغزی
تعریف مرگ مغزی: مرگ مغزی به از بین رفتن کامل و غیر قابل بازگشت تمامی عملکردهای مغز3 اطلاق می شود. علل عمده ایجاد کننده مرگ مغزی عبارتند از ضربه مغزی، خونریزی مغزی، ایست قلبی . تشخیص و اعلام مرگ مغزی از دو جهت حائز اهمیت است: اولاً: از نظر علم طب، مرگ مغزی برابر با فوت بیمار می باشد. ثانیاً: از اندامهای بیماری که دچار مرگ مغزی شده است میتوان جهت پیوند اعضاء4 استفاده کرد. در فردی که دچار مرگ مغزی شده است ،تنفس قطع می گردد و با قطع تنفس، ضربان قلب نیز متوقف خواهد شد؛ با توقف گردش خون ،خونرسانی به بافتها مختل گردیده و اندامهای بدن قابلیت ادامه حیات خود را از دست خواهند داد. با دخالت در این مسیر و بازگرداندن تنفس بیمار توسط دستگاه تنفس مصنوعی، قلب به طور موقت به کار خود ادامه خواهد داد و بیمار برای مدتی محدود در حالت کُما قابل نگهداری خواهد بود.اگر چه پس از مدتی علیرغم متصل بودن بیمار به دستگاه ، قلب بیمار از کار خواهد ایستاد و نهایتاً مرگ اندامها آغاز خواهد گردید. روشن است که بیمار دچار مرگ مغزی، فی نفسه قابلیت ادامه حیات ندارد و ادامه حیات نباتی وی (اگر بتوان نام حیات برآن نهاد) وابسته به دستگاه می باشد. در واقع پزشکان با بر قرار کردن تنفس در این بیماران، تنها می توانند برای مدت محدودی مرگ قلب و سایر اندامها را به تعویق اندازند.برای نمونه حداکثر زمانی که تاکنون علم طب توانسته است یک بیمار دچار مرگ مغزی را نگهداری کند 107 روز بوده است. براین اساس ، واضح است که چرا علم طب مرگ مغزی را برابر با فوت بیمار می داند.
معیارهای مرگ مغزی چیست
معیارهای فعلی برای تعیین مرگ مغزی عبارتنداز: ۱. عدم پاسخ دهی به تحریکات (تخریب منتشر کورتکس مغز) بیمار باید به تحریکات حسی شامل درد و کلام پاسخی نشان ندهد. ۲. از بین رفتن رفلکسهای ساقهٔ مغز (تخریب ساقه مغز) رفلکسهای مردمک، قرنیه و حلقی دهانی باید از بین رفته باشند. رفلکساکولوسفالیک و رفلکس اکولووستیبولار سبب حرکت چشمها نمیشوند. ۳.آپنه (تخریب تنه مغزی) فعالیت تنفسی وجود ندارند؛ که با رسیدن فشار دیاکسید کربن بیمار به ۶۰ میلیمتر جیوه مشخص میشود بهطوریکه با تجویز اکسیژن ۱۰۰ ٪ نیز فعالیت تنفسی وجود ندارد. ۴.نتایج الکتروآنسفالوگرام درالکتروانسفالوگرافی امواج الکتروآنسفالوگرام مغزی صاف است. تداوم اختلال عمل مغز معیارهای مرگ مغزی باید به مدت کافی ادامه یابند معمولاً با گذشت ۶ تا ۲۴ ساعت تشخیص، گذاشته میشود. برگشتپذیری اختلال عمل مغز علت اغما باید مشخص شود، تابلوی بالینی را توجیه کند و غیرقابل بازگشت باشد. مسمویت با داروهای آرامبخش، هیپوترمی، بلوک عصبی عضلانی و شوک باید رد شوند زیرا این اختلالات سبب بروز سندرم بالینی شبیه به مرگ مغزی میشوند که برگشت پذیرند.
علت مرگ مغزی چیست
تصادفات رانندگی، وارد آمدن ضربه شدید به سر، سقوط از ارتفاع، غرق شدن در آب، مسمومیتها، خونریزیهای داخلی مغز و همچنین سکته مغزی از جمله علل شایع مرگ مغزی هستند.
مرگ مغزی چگونه رخ میدهد؟
هر گونه آسیب شدید به مغز میتواند منجر به تورم بافتی شود. از آنجایی که مغز در یک فضای بسته (استخوان جمجمه) قرار دارد و جایی برای این افزایش حجم وجود ندارد، بر بخشهای پایینتر مغز (ساقه مغز) فشار آورده، مانع جریان گردش خون به قسمتهای بالایی میشود و بیش از پیش مانع اکسیژنرسانی خواهد شد. این فرآیند ممکن است چند دقیقه یا چند روز به درازا بکشد. قلب به کمک دستگاه تنفس مصنوعی به فعالیت خود ادامه داده، به اعضای دیگر اکسیژن میرساند، در حالی که بافت مغز و ساقه مغز که وظیفه کنترل تنفس و ضربان قلب را بر عهده دارند از این ماده حیاتی (اکسیژن) محروم مانده، دچار مرگ میشوند.
علت زنده ماندن در مرگ مغزی
قلب تا زمانی که دارای اکسیژنرسانی باشد، به ضربان خود ادامه میدهد. در بیمار مرگ مغزی، دستگاه تنفس مصنوعی ( ونتیلاتور ) اکسیژن لازم را برای ضربان قلب فراهم خواهد کرد و به محض جدا کردن دستگاه از بیمار قلب هم از کار خواهد افتاد.
تشخیص مرگ مغزی
در کشورهای مختلف، معیارهای گوناگونی برای اعلام مرگ مغزی وجود دارد، اما اساس این اعلام، بررسی نشانههای بالینی فقدان کامل اعمال مغز است.این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان توضیح میدهد: هرچند قرار گرفتن فرد در حالت کمای عمیق، عدم پاسخ به تحریکات دردناک، قطع کامل تنفس و نبود هیچ نشانهای از باز کردن چشمها یا حرکات در سر و تنه از علائم مرگ مغزی هستند، اما با توجه به اهمیت این مساله، در اغلب موارد برای اثبات عدم فعالیت مغز نوار مغزی گرفته و حتی آنژیوگرافی از رگهای مغزی انجام میشود.دکتر صدرالاسلامی میافزاید: به دلیل اهمیت این موضوع، علاوه بر تمامی موارد گفته شده لازم است یک دوره زمانی نیز بر بیمار بگذرد (مدت نظارت) تا در طول این دوره، بررسی مداوم بیمار توسط تیم پزشکی، عدم تغییر در معیارهای بالینی را به اثبات برساند و بتوان مرگ مغزی را اعلام کرد. البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که اعلام مرگ مغزی در کودکان و افرادی که داروهای آرامبخش قوی و بیهوشکننده مصرف کرده یا مبتلا به بیماریهایی چون کمکاری شدید تیروئید و حتی سرمازدگی شدید ـ که باعث رکود و توقف فعالیت ساقه مغز میگردد ـ شدهاند، تابع شرایط دیگری است.
شناخت کما از مرگ مغزی
در حالت کما شانس بهبود برای برخی بیماران وجود دارد، در صورتی که در مرگ مغزی بهبود بیمار غیرممکن و مرگ وی ظرف چند روز حتمی است. دکتر صدرالاسلامی با بیان اینکه کما یک نوع اختلال در کارکرد مغز بوده که در آن شخص ـ مشابه مرگ مغزی به دلیل کمبود خون و اکسیژن رسانی به مغز ـ دچار کاهش شدید سطح هوشیاری میشود و به هیچ یک از تحریکات پیرامونش پاسخ نمیدهد، میگوید: در حالت کما شخص ممکن است برای مدت طولانی زنده بماند و زندگی نباتی پیدا کند و حتی افرادی که به کما رفتهاند درصورت سالم بودن ساقه مغز، در اغلب موارد به تنفس غیرارادی خود ادامه داده و ضربان قلب منظمی نیز دارند.وی میافزاید: هوشیاری بیماران در حالت کما بسته به میزان پاسخ آنها به محرکهای گوناگون درجهبندی میشود.دکتر صدرالاسلامی میافزاید: در جریان مرگ مغزی اعضای دیگر بدن مانند قلب، کلیهها یا کبد تا مدتی زنده و قابل پیوند هستند و این ارگانها درصورت اقدام بهموقع میتوانند در بدن شخص دیگری به وسیله پیوند اعضا استفاده شوند.با این حال، تخریب اعضای بدن به فاصله کمی پس از مرگ مغزی شروع میشود و به همین علت است که فرآیند پیوند اعضا باید هرچه زودتر انجام شود.
تفاوت مرگ مغزی و کما
کما در واقع یک نوع اختلال در کارکرد مغز است که شخص دچار کاهش شدید سطح هوشیاری میشود و به هیچ یک از تحریکات پیرامونش، پاسخ نمیدهد. در کما شانس بهبودی برای برخی بیماران وجود دارد، در صورتی که در مرگ مغزی بهبودی بیمار غیرممکن و مرگ وی ظرف چند روز حتمی است.
تفاوت زندگی نباتی و مرگ مغزی
زندگی نباتی، با مرگ مغزی کاملا متفاوت است. این وضعیت تقریبا همیشه در پی کما رخ میدهد. با اینکه شخص بیدار به نظر میرسد ( چشمانش باز است) و دارای یک سری حرکات غیرارادی اعضای خویش است، هیچ عملکرد ذهنی و شناختی ندارد. اینها در واقع بیمارانی هستند که به دنبال آسیب شدید مغزی، برای سالهای متمادی زنده میمانند و به نظر هوشیارند، بدون اینکه بتوانند با محیط اطراف خود ارتباطی برقرار کنند.
ظاهر فرد مرگ مغزی شده
فردی که دچار مرگ مغزی شده، مانند کسی است که در خوابی عمیقی فرو رفته است. ریههایش به کمک دستگاه تنفس مصنوعی ( ونتیلاتور ) از هوا پر میشوند، قلبش به سبب اکسیژنرسانی دارای ضربان است و حتی پوست او گرم و به رنگ صورتی است.
احتمال بازگشت مرگ مغزی
خیر، امکان بهبودی و بازگشت بیمار مرگ مغزی به هیچ عنوان وجود ندارد. مواردی که شنیدهاید فرد دچار مرگ مغزی شده و سپس بهبود یافته است، در واقع مرگ مغزی نبوده است. این بیماران در کمای عمیق بوده ولی نزدیکان آنها و یا حتی گاهی برخی از پزشکان و پرستارانی که درباره تفاوت مرگ مغزی و کما اطلاعات کافی ندارند چنین برداشت نادرستی کردهاند.
مرگ مغزی و پیوند اعضا
از زمانی که در تاریخ پزشکی عضوی از انسان با موفقیت پیوند زده شد قریب به دو قرن میگذرد. سال 1823 بود که نخستین بار اولین پیوند بافت پوست از یک محل بدن فرد روی محل دیگری با موفقیت در آلمان انجام شد. از آن زمان تا به امروز با پیشرفت دانش پزشکی، از اهدای میتوکندری در قالب سلول های تخمک گرفته تا امکان اهدا و پیوند بیشتر اندام های داخلی و بافت های بدن، در شرایطی که در بدن قابلیت ادامه کار نداشته باشند و خطر مرگ را برای او به همراه بیاورند قابلیت تعویض و پیوند را دارند. امروزه کار تا به آنجا پیش رفته که اخیرا پزشکی به نام سرجیو کاناورو در ایتالیا ادعای امکان پذیر بودن پیوند سر را مطرح کرده است! ایده ای جنجالی که هرچند بسیاری از متخصصان فعلا آن را در حد یک شوخی می پندارند، با این حال از افق پیش روی بشر در سال های آینده خبر می دهد.
انواع پیوند عضوهای رایج در جهان بعد مرگ مغزی چیست
پیوند اعضا یا اندام های بدن به طور کلی در چهار سبک مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است: 1 ـ پیوند از بیمار به خودش: این نوع پیوند بیشتر در مورد بافت های اضافی یا بافت هایی که قدرت بازسازی خودشان را دارند، انجام می شود. مثل پیوندهای پوستی یا برداشتن سیاهرگ از پای بیمار برای بازسازی عروق قلبی. 2 ـ پیوند عضو یا بافت بین دو جاندار از یک گونه واحد (مثلا انسان به انسان): در این حالت دو موجود زنده از نظر ژنتیکی با هم یکسان نیستند. بیشتر پیوندهایی که امروز انجام می شود از این نوع است. 3 ـ پیوند عضو یا بافت بین دو جاندار از یک گونه واحد در شرایطی که دهنده و گیرنده از نظر ژنتیکی همسان هستند: مانند پیوند بین دوقلوهای همسان. این نوع پیوند از نظر پاسخ ایمنی بدن، مانند پیوند از شخص به خودش است. 4 ـ پیوند عضو یا بافت بین دو جاندار از دو گونه متفاوت: مانند پیوند دریچه های قلب خوک به انسان. امروزه بسیاری از انواع پیوندهای عضو در کشور ما انجام می پذیرد. با این حال سطح پایین اطلاعات جامعه از فرآیند پیوند اعضا بویژه در مورد بیماران مرگ مغزی موجب شده تا در بسیاری از موارد فرصت برای نجات جان بیماران نیازمند عضو از دست برود.
کارت اهدا عضو مرگ مغزی
اکنون آمار اهدای عضو در سطح کشور به 70 درصد رسیده است. اینکه در مدت زمان ده سال آمار اهدایی عضو از 4 درصد به 70 درصد رسیده بسیار مهم است. ما در مقایسه با دیگر کشورهای دنیا سابقه طولانی در ا هدای عضو نداریم، اما هنوز باید در زمینه فرهنگ سازی اقداماتی انجام شود. فرهنگ سازی در کشور ما نهادینه نشده و به صورت جزیره ای انجام می شود. هر کدام از مراکز فراهم آوری برای خودش کارهای فرهنگی انجام می دهد و برای مثال کارت اهدا صادر می کند. در کشورهای پیشرفته فرهنگ سازی از مباحث علمی جدا و به نهادهای مردمی واگذار شده است. برای اولین بار در اسفند 1393 سامانه کارت اهدای عضو کشوری به نشانی ehda.center راه اندازی شده که همه می توانند پس از وارد کردن مشخصات در این سامانه بلافاصله کارت خود را چاپ کنند و نزد خود نگه دارند. دکتر هاشمی، وزیر بهداشت، درمان آموزش پزشکی نخستین فردی بوده که در این سامانه ثبت نام کرده است. این سامانه روز جهانی کلیه رونمایی شد. قرار است یک سازمان مرد م نهاد به عنوان هسته مرکزی فرهنگ سازی پیوند و اهدای اعضا راه اندازی شود. در مرکز فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان مسیح دانشوری حدود یک میلیون و 400 کارت اهدای عضو و در مجموع حدود 2.5 تا سه میلیون نفر در ایران کارت اهدای عضو دریافت کرده اند که این افراد هم می توانند به طور مجدد در سامانه کارت اهدای عضو کشوری ثبت نام کنند. کارت اهدای عضو از نظر قانون اجرایی در ایران وجهه قانونی ندارد. وقتی مردی دچار مرگ مغزی می شود، حتی اگر کارت اهدای عضو هم داشته باشد، رضایت اولیای دم ضروری است. از سال 1384 کارت اهدای عضو صادر شده است. روزهای اول شاید روزی 30 نفر متقاضی دریافت کارت بودند، اما اکنون تعداد متقاضیان به روزی هزار نفر رسیده است. وقتی کارت اهدای عضو را به خانواده نشان می دهیم، خانواده بلافاصله رضایت می دهند و تاکنون موردی گزارش نشده است که فرد مرگ مغزی کارت اهدای عضو داشته باشد و خانواده به اهدای عضو رضایت ندهد. از نظر شرعی و قانونی برای اهدای عضو نیازی به رضایت نیست، چون از نظر شرع انسان مالک کالبد خودش نیست. از نظر قانون مجلس شورای اسلامی در صورتی که فردی شفاهی یا از طریق کارت اهدای عضو رضایت خود را اعلام کرده باشد، به گرفتن رضایت از خانواده نیازی نیست. اما براساس قانون مدنی در همه کشورها اخذ رضایت از خانواده برای اهدای عضو الزامی است. در انگلیس در یک دوره زمانی بدون اخذ رضایت از اولیای دم اهدای عضو انجام می شد، اما بعد از مدتی بررسی ها نشان داد روحیه اجتماعی مردم بشدت آسیب دیده است. براساس قانون مدنی در کشور ما باید از اولیای دم یعنی پدر، فرزند ذکور به سن قانونی رسیده و جد پدری رضایت گرفته شده و نیازی نیست از همسر، مادر و دختر رضایت گرفته شود. اما براساس عرف باید از همه این افراد رضایت گرفته شود؛ حتی اگر یک نفر از آنها رضایت نداشته باشد، اهدای عضو انجام نمی شود.